ابوالفضل عابدینی مردی برای تمام فصول مبارزه سرانجام بعد از چهار سال ایستادگی و مقاومت و مبارزه به مرخصی آمد.

عکس

ابوالفضل عابدینی این فرزند دلیر خوزستان و عضو سرفراز حزب پان ایرانیست به مرخصی آمد. ششم آذر بود که در لحظات پایانی و به دلایل نامعلوم و به دلیل اعمال نفوذ وزارت اطلاعات از مرخصی آمدن ابوالفضل عابدینی جلوگیری به عمل آوردند. اما ابوالفضل مردی نیست که در برابر اینچنین ناملایمات و نامردمیها کم بیاورد. او فرزند سرفراز ایران شیدا و واله ایران میباشد. به امید آزادی پایدار ابوالفضل مردی برای تمام فصول مبارزه.

 

ابوالفضل عابدینی از اعضا حزب پان ایرانیست، زندانی سبز و فعال حقوق بشر که از اسفند ۸۸ در زندانهای تهران و اهواز در حبس بوده است، ساعتی پیش پس از ۵۲ ماه حبس برای اولین بار با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی با دو ضامن، به مرخصی ۱۰ روزه آمد.

ابوالفضل عابدینی از اعضا حزب پان ایرانیست زندانی سیاسی سبز و شاهد شکنجه های ستار بهشتی اوایل مرداد ماه به زندان اهواز تبعید شد، وی در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود.

عابدینی که تاکنون از حق استفاده از مرخصی نیز با وجود داشتن بیماری قلبی محروم بوده است در حال سپری نمودن محکومیت ۱۲سال زندان خود میباشد.

این زندانی سیاسی سبز در تاریخ نهم تیر ماه سال ۱۳۸۸بازداشت و در تاریخ ۴ آبان با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. وی بار دیگر در تاریخ ۱۲اسفند ماه ۱۳۸۸در جریان دستگیریهای گسترده کنشگران حقوق بشر ایران توسط سپاه همراه با ضرب و شتم در منزل پدری خود در رامهرمز خوزستان بازداشت و به سلولهای انفرادی بند ۲الف زندان اوین منتقل شد.

صدور حکم یک سال حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب اهواز برای ابوالفضل عابدینی بدلیل دفعات متعدد بازداشت از سوی نیروهای امنیتی استان خوزستان در بازه زمانی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ بود

در تاریخ ۱۵ فروردین ماه دادگاه انقلاب اهواز ابوالفضل عابدینی را به اتهامهای ارتباط با دول متخاصم، فعالیتهای حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم کرد، این در حالی بود که یک ماه از بازداشت وی نگذشته بود، این حکم مربوط به پرونده پیشین عابدینی بود که به بازداشتش در تیرماه سال ۱۳۸۸و آزادیش با قید وثیقه ۳۰۰ میلیونی در آبان ماه همان سال منجر گردیده بود.

در فروردین ماه سال ۱۳۸۹ یک سال پس از صدور حکم اول، ابوالفضل عابدینی بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم گردید، این در حالی بود که وی در پرونده قبلی نیز به همین اتهام محکوم به زندان شده و در حال سپری کردن این محکومیت بود. این حکم ۱۳ اردیبهشت ۹۰ به عابدینی ابلاغ و منجر به افزایش محکومیت وی به ۱۲سال زندان گردید.

بازداشت مهدی ملکی از اعضای حزب پان ایرانیست

بازداشت مهدی ملکی از اعضای حزب پان ایرانیست

عکس

بنابر گزارش تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، سرور مهدی ملکی گرامی را چهارشنبه شب بازداشت کرده اند. شوربختانه جو و شرایط امنیتی به مانند روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری شده است و این روندی که در حال تکرار شدن می باشد خلاف وعده های آقای روحانی می باشد. ایشان قول دیگری داده بودند اما مشخص می باشد که شعارها صرفا انتخاباتی بوده اند. جالب اینجاست که آقای یونسی دستیار رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت های دینی و برای عبور از مشکلاتی که ایران بدان دچار است بدین امر اشاره داشتند که وقت آن رسیده است احزاب ملی وارد میدان شوند. حرف ها یک چیز است اما در عمل چیز دیگری اعمال می شود. حاکمیت همچنان بر جو سرکوب پای می فشارد و بازداشت یک فرد میهن پرست و ملی گرا که تنها در مسیر منافع میهنش می نویسد و می گوید جز این را نشان نمی دهد.

ما ناسیونالیستها با هر فشار و تهدیدی که اعمال کنند باز بر آرمان خویش ایستاده ایم و با صدای رسا خواهیم نوشت و خواهیم گفت:

پاینده ایران

 http://www.pan-iranist.info/بازداشت-مهدی-ملکی-از-اعضای-حزب-پان-ایرا.htm

گزارش تصویری اختصاصی سازمان جوانان حزب پان ایرانیست/ دومین زنجیره انسانی برای حفاظت از رود کارون

 

گزارش تصویری اختصاصی سازمان جوانان حزب پان ایرانیست/ دومین زنجیره انسانی برای حفاظت از رود کارون

http://www.pan-iranist.info/گزارش-تصویری-اختصاصی-سازمان-جوانان-حز.htm

بعد از ظهر امروز پنج شنبه، ۲ آبانماه و در پاسخ به فراخوان فعالان ملی و اجتماعی، زنجیره انسانی برای حفاظت از کارون در ساحل غربی این رودخانه شکل گرفت.

به گزارش سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، در حرکت مدنی امروز مردم خوزستان، تعداد  زیادی از هموطنان خوزستانی با گردهمایی در ساحل غربی رودخانه کارون و ایجاد زنجیره با شکوه انسانی در ساحل غربی این رودخانه به خشک شدن کارون اعتراض کرده و بار دیگر اتحاد ملی را فارغ از هر رنگ و نژاد به نمایش گذاشتند. شرکت کنندگان در این تجمع که حتی هموطنان غیر خوزستانی را نیز شامل میشدند، با حمل پلاکاردها و سر دادن شعار بر لزوم حفظ رودخانه کارون به عنوان یکی از مهمترین رودخانه های کشور هم به لحاظ زیست محیطی و هم به لحاظ سابقه افتخار آفرین تاریخی تاکید کردند.

این زنجیره پیرو حرکتی خودجوش از سوی فعالان اجتماعی و ملی ساکن خوزستان انجام شد. اولین زنجیره انسانی نیز هفته گذشته و در پی فراخوانی توسط فعالان اجتماعی شکل گرفت و امروز برای بار دوم این زنجیره به شکلی شکوهمند و منسجمتر در ساحل رودخانه کارون شکل گرفت.

گفتنی است تجمع امروز و بیان دیدگاههای شرکت کنندگان در این زنجیره انسانی نشانگر درک بالای ملی و موقعیت شناسی مردم دلیر این خطه ازسرزمین کشورمان دارد.

بر اساس این گزارش یکی از حاضران پیرامون ضرورت شرکت خود در این گردهمایی اظهار داشت: آب جایگاه و پایگاه بالایی در فرهنگ ایرانی دارد. زندگی بسیاری از کشاورزان و محیط زیست و پوشش گیاهی به آب وابسته است و هزاران نفر از قبل آن ارتزاق میکنند. کارون رودخانه ای است که از دیرباز قابل کشتیرانی بوده است و این رودخانه با خاطرات و احساسات ژرف ایرانیان و به ویژه اهالی خوزستان پیوند خورده است.

یکی دیگر از حاضران در این تجمع نیز گفت: در سرتاسر ایران از آذربایجان تا خوزستان تا اصفهان سیاستهای آبی غلط حاکم شده و کشور را در معرض خطرات زیست محیطی قرار داده است. صنعت سد و بند و مکانیسم پیچیده آبیاری از دیرباز در ایران شناخته شده بوده است. ایرانیان در استفاده بهینه از آب پیشرو جهان بوده اند و همواره آب در جهت زندگی و آبادانی مورد استفاده بوده بدون آنکه به طبیعت آسیب برساند.

همچنین یکی از کارشناسان حاضر در این تجمع اذعان داشت: امروز استانهای دیگر از جمله اصفهان هم دچار این معضل شده و زاینده رود عزیز نیز خشکیده است. این نشانگر آنست که مدیریت و نگرش به آبهای جاری در ایران میبایست تغییر کند.

در ادامه تصاویر اختصاصی سازمان جوانان حزب پان ایرانیست از دومین زنجیره انسانی برای حفظ رودخانه کارون را دنبال کنید:

کارون81 کارون-16 کارون-15 کارون14 کارون-13 کارون11 کارون9 کارون-2 کارون-1 کارون3 کارون4 کارون5 کارون6 کارون7 1378835_525382807549013_1707550737_n

جواب بانو مهناز هدایتی به کسانی که ازش خواسته بودن بهشون شعر گفتن آموزش بده…

جواب بانو مهناز هدایتی به کسانی که ازش خواسته بودن بهشون شعر گفتن آموزش بده…

در جواب به دوست عزیزی که از من خواسته است تا با راه اندازی یک صفحه به آموزش شعر بپردازم باید بگویم این فکر خوبی هست اما کافی نیست هیچ کسی با آموزش شعر نمیتواند شاعر بشود شعر یک استعداد درونی هست یک شاعر باید شاعر خلق شود زاده شود حتی داشتن دکترای ادبیات هم نمیتواند از یک انسان شاعر بسازد شاعر کسی هست که جوهر درونی شعر را داشته باشد و این ژن از همان بدو تولد باید در او باشد .

کسی که در سن 30 سالگی یا 40 سالگی ادعای شاعری میکند حتی اگر چندین کتاب شعر هم نوشته باشد اشعارش نمیتواند ماندگار باشد چرا که آن حس درونی را ندارد ………اما آموزش شعر کلاسیک برای شاعران جوان ضروریست باید در یک دوره کوتاه مدت حتما آموزش شعر کلاسیک را فرا بگیرند حتی اگر شعر سپید میسرایند باید شعر کلاسیک را آموخته باشند در غیر این صورت آن نظم و تکنیک را در شعر سپیدشان نخواهند داشت .

مهناز هدایتی

درخواست صد تن از فعالان سیاسی و مدنی از ابوالفضل عابدینی برای شکستن اعتصاب غذا

درخواست صد تن از فعالان سیاسی و مدنی از ابوالفضل عابدینی برای شکستن اعتصاب غذا
متن این نامه که برای سازمان جوانان پان ایرانیست ارسال شده است به شرح زیر میباشد:
ابوالفضل عابدینی عزیز
ضمن پاس داشت تلاشهای انسانیت, ضمن آگاهی بر ظلمی که در مرحله بازداشت، بازپرسی و دادگاه و صدور حکم بر تو رفته است.
ضمن اطلاع از ظلم مضاعفی که در تشدید حکمت و نیز انتقالت به زندان کارون اهواز به خصوص به خاطر شهادت صادقانه ات در پرونده ستار بهشتی بر تو رواداشته شده است، اما با توجه به نیازی که این سرزمین به سرمایه های انسانیش دارد.
و چشمان نگران و قلب پرمهر و به درد آمده مادرت که میخواهد تو را سالم و سرزنده و سرپا ببیند.
و با اعتراض به دست اندرکاران و مباشران ظلمهایی که برتو و دیگر جوانان دلسوز این سرزمین میرود. از تو میخواهیم به اعتصاب غذایت پایان دهی و احقاق حقوق پایمال شده ات را از طرق دیگری پیگیری کنی.
قلب و قدم همه ایران دوستان و دلسوزان این سرزمین همراه توست.
امین کریمی– امید کرمانشاهی– امید پور محمد علی– آرنوش ازرحیمی- آرش ازرحیمی – ابراهیم مهتری– امید فیضی– امیر صحتی- احمد باطبی– امیر توکلی جزی– اصغر خلج– آریا خسروی– امیر رضا امیر بختیار– اکبر روحانی– اشکان یزدچی– بهزاد مهرانی– بابک برقاییان– بهنام رمضانی– بهرام صفایی– بهناز تهرانی– بابک اجلالی– پروین کهزادی– پروانه وحید منش– پویا جهاندار– پیام اولاد عظیمی– پیمان عارف– پرویز رحیمی– پیمان شفایی– جاوید لیموچی– حسن فرشتیان– حسن یوسفی اشکوری– حامد کاووسی– حمید جمالی– حامد ابراهیمی– حامد تهرانی– دنیا اکبری– داراب شباهنگ– دامون روزبه– رضا علیجانی– رضا قاضی نوری– رضا کیانی– رضا جعفری أن– روژین محمدی– روشنک استرکی– زهره دهقان– زرتشت امیری– سالومه رحیمی– سعیده سهرابی– سعید آگنجی– سید جواد متولی– سیروس زارع زاده اردشیر– سمیرا جمشیدی– شیوا شفاهی– شهلا بهار دوست– شهره طاقتی– صباح لطفی– عبد العلی بازرگان– علیرضا کیانی– علی افشاری– علی نظری– علی اکبر موسوی خویینی– علی کلایی– فیروزه خطیبی– فریبا داوودی مهاجر– فریبا راد– فرشته ناجی حبیب زاده– فریبا طالبیان– فرهاد طالبیان– قومری صالح زاده– کسری فقیهی– کیوان روزان– محمد علی توفیقی– مهدی ممکن– مهرداد سید عسکری– مهدی امین زاده– محمد اسماعیل زاده– مهناز باقری– مریم طهماسبی– میلاد دهقان– محمد پور عبدالله– مهدی محمد زاده– مهدی نور– مریم مؤذن زاده– مهرداد احمد زاده– مجید تمجیدی– مهدی نوذر– میثم رودکی– مهران اکبری– مزدک عبدی پور– منصور اسانلو– مریم ملک پور– ناهید فرهاد– نیره توحیدی– نوید مستوفی– نینا بیگ– نار کاکاوند– ونداد اولاد عظیمی– هادی کحالزاده– هژیر شریفی– همایون جابری– یاسر کریمی– یاسان موسوی
برگرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

http://www.pan-iranist.info/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D8%AF-%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%B2.htm

 

مادر ابوالفضل عابدینی: چرا مسئولان به صدای تظلم خواهی یک مادر توجه نمیکنند/ حرمت خانه و زندگی مان را هم نگه نداشتند

مادر ابوالفضل عابدینی: چرا مسئولان به صدای تظلم خواهی یک مادر توجه نمیکنند/ حرمت خانه و زندگی مان را هم نگه نداشتند

http://www.kaleme.com/1392/05/11/klm-153594

جمعه, ۱۱ مرداد, ۱۳۹۲

چکیده :ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﺎﺑﺪﯾﻨﯽ از ملاقات خود با فرزندش میگوید: ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻢ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺷﮑﺴﺖ. زمانیکه میخواستند بازداشتش کنند یک لشکر مامور به خانه ما حمله کردند. حرمت خانه و زندگی مرا نگه نداشتند. فرزندم را جلوی چشمان من کتک زدند و با خود بردند. بعدا هم ابوالفضل میگفت که در بازداشتگاه بشدت کتکش زده بودند؛ بچه من چه گناهی کرده است که با کابل تنش را کبود کرده بودند؟…

 

کلمه- زهرا صدر: ﻣﺎﺩﺭ ابوالفضل عابدینی ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ که هفته گذشته به زندان کارون اهواز تبعید شده ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﻭﯼ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﺍﻫﻮﺍﺯ در گفت و گو با کلمه، ﺍﺯ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻧﺎﻣﺴﺎﻋﺪ ﺟﺴﻤﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ در پی اعتصاب غذا ﺧﺒﺮ میدهد.

روز شنبه کلمه خبر داد که ابوالفضل عابدینی که در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود، به زندان اهواز تبعید شد. وی بدلیل اعتراض به تبعید غیرقانونی به هنگام خروج از زندان اوین اعلام اعتصاب غذا نامحدود کرده و گفته تا زمان بازگشت به زندان اوین اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد.

این فعال کارگری و روزنامه نگار ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺭﺯﮔﺎﻩ ۸ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﻏﯿﺮﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ و هوای گرم و نامساعد شهر اهواز ﺑﯿﻢ ﺁﻥ میرود ﮐﻪ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺟﺴﻤﯽ ﻭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻭﺧﺎﻣﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ برﻭﺩ.

ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﺎﺑﺪﯾﻨﯽ از ملاقات خود با فرزندش میگوید: ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺍﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻢ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﻢ ﺍﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺷﮑﺴﺖ.

ساره عیوضی مادر این فعال کارگری دربند تاکید میکند: ابوالفضل بشدت لاغر شده و وضعیت خوبی نداشت. من و برادرانش نگرانش هستیم. نمیدانیم باید به کی و کجا پناه ببریم و مشکلمان را به چه کسی بگوییم تا حلش کنند. قرار بود به ابوالفضل مرخصی بدهند. به او مرخصی ندادند. حتی سالهاست که ملاقات حضوری هم نداده اند. من یک مادرم. چه گناهی کردم که نباید بچه ام و عزیز دلم را در آغوش بگیرم.

مادر این فعال حقوق بشر در بند با شرح دوران سختی که گذرانده اند میگوید: زمانی که میخواستند بازداشتش کنند یک لشکر مامور به خانه ما حمله کردند. حرمت خانه و زندگی مرا نگه نداشتند. فرزندم را جلوی چشمان من کتک زدند و با خود بردند. بعدا هم ابوالفضل میگفت که در بازداشتگاه بشدت کتکش زده بودند؛ بچه ی من چه گناهی کرده است که با کابل تنش را کبود کرده بودند؟

ابوالفضل عابدینی روز گذشته در نامه ای به رییس قوه قضاییه در همین رابطه نوشته بود: وقتی ضربات کابل بر کف پاهای نحیف من وارد می آمد و زیر ضربات مشت و لگد به خود میپیچیدم، بار دیگر مفاد حقوق شهروندی و حقوق متهم در برابر چشمان و ذهن، تن به رقص می آمد که چگونه ضابطهای که خود را ماموران دستگاه عدلیه میدانستند، آن همه را به سخره گرفته بودند.

ساره عیوضی مادر این زندانی جنبش سبز در ادامه با گله از تبعیدهای غیرقانونی و برخورد مسئولان، میگوید: تا حالا چند بار ابوالفضل را تبعید کرده اند، هر دفعه هم با یک بهانه جدید او را تبعید میکنند، چرا مسئولان به این ظلمی که در حق فرزند من میشود توجه نمیکنند، آیا آنها بچه ندارد تا درد ما را بفهمند؟

این زندانی سیاسی که نزدیک به چهار سال در بند ۳۵۰ زندان اوین روزگار خود را گذرانده و اینک به زندان اهواز تبعید شده در نامه خود به رییس قوه قضا نوشته بود: ذکر مصائب بازداشت و دوران تحقیق در محضر دادگاهی که اجازه ملاقات با وکیل را هم برایم قائل نبود موثر نیفتاد و اثری هر چند اندک بر “میزان” هک شده بر پیشانی میز قاضی نگذاشت. ۱۲ سال حبس به پاس سالها فعالیت در چارچوب منافع کشورم، ستیز با هرگونه اندیشه و عمل جدایی خواهی، دفاع از حقوق کارگران به عنوان مجازات تعیین شد و ضربه چکش قاضی بر میز عدالت هوشیارترم کرد که گویی دادرسی پایان یافته است. من در ۲۷ سالگی گرفتار حبس شدم و قرار است هنگامی که صفحات تقویم زندگی من ورق میخورد صفحه ۴۰ را نشان دهد.

وی در ادامه میگوید: گیریم که پایان آن همه مجاهدت در راه ملیت و کشورم تاوانش ۱۲ سال اسارت باشد، چرا حال که تنفس در فضای ایران عزیز ولو پشت میله های زندان را به هر گزینه دیگری ترجیح دادم، باید شاهد فشار‌ها و رنجها و تداوم اعمال آن از سوی ضابطان باشم. چرا خانواده ام همچنان تهدید به بازداشت میشوند و چرا در طول دوران حبس همچنان احکام جدید برای من صادر میشود، چرا حال که تن به این ظلم سترگ داده و در زندان به تحصیل مشغولم قریب به یک سال است با تهدید آشکار و نهان امنیت روانیم را در زندان به یغما برده اند و چرا به یکباره به حکمی غیرقانونی مجازات بنده را خارج از محکمه تشدید کرده و به تبعید روانه شده ام.  اکنون سرگشته از این ناداوری و درمانده از اینکه شکایت این بیداد به کدامین دادگاه مرجع برم تا از نقد جان و سلامت رو به زوال خویش مایه گذاشته و دست به اعتصاب غذا زده ام تا شاید گوش حق طلبی و دیدگان روشن بینی گوشه چشمی به این سرگذشت داشته باشد تا “انجام” این پرونده آزمونی باشد بر صداقت آنچه که حقوق بشر اسلامی خوانده و فریاد میشود.

گزارشهای پرونده ستار بهشتی، وبلاگ نویس منتقدی که در بازداشتگاه پلیس و تحت شکنجه جان خود را از دست داد به همراه عملکرد سیستم قضایی با افرادی که پیگیر این پرونده بوده و یا شاهد رفتار و اعمال غیر قانونی و غیر انسانی دستگاه قضایی بوده اند، حاکی از آن است که عزمی برای اصلاح این روند و پیگیری عادلانه این پرونده وجود ندارد و در حالی که مجرمان این پرونده بی هراس به کار خود ادامه میدهند، افرادی چون ابوالفضل عابدینی که متعهدانه به آنچه دیده بود شهادت داد به زندان اهواز تبعید میشود تا صدای هر معترضی در نطفه خفه شود.

تو بوسیدی مرا حتی به من هم سکس دادین مهناز هدایتی اجرای سه تار و آواز

تو بوسیدی مرا حتی به من هم سکس دادین مهناز هدایتی اجرای سه تار و آواز

چه شب هایی که با عشقت نهادم سر به بالین
به عشقت سجده کردم پیش پای دین و آیین

چه شب هایی زعشقت گریه کردم گریه کردم
بغل کردم به جایت گریه هایم را نمادین

چه شب هایی درون چشم من آتش فشان بود
به جز آتش ندیدم در نگاهم شعله آذین

همان آتش که از عشقت به جانم شعله ها زد
بسوزاندم بسوزاندم مرا از خشم و از کین

چه شب هایی سفر کردم به دنیای تخیل
تو بوسیدی مرا حتی به من هم سکس دادین

چه شب هایی قدم هایت شمردم توی قلبم
تو می گفتی قدم هایت به قلبش پا نذارین

وطن جانم فدایت می شود قابل ندارد

http://www.iranglobal.info/node/22129

/وطن خانه وطن صحرا وطن ماه و ستاره/

/وطن سقفی برای هر کسی منزل ندارد/

/وطن غنچه وطن شبنم وطن باغ پر از گل/

/وطن دریا تو هستی دشمنت ساحل ندارد/

/وطن جانم فدایت می شود قابل ندارد/

/وطن دور از تو عمرم خرمنش حاصل ندارد/

/وطن خانه وطن صحرا وطن ماه و ستاره/

/وطن سقفی برای هر کسی منزل ندارد/

/وطن غنچه وطن شبنم وطن باغ پر از گل/

/وطن دریا تو هستی دشمنت ساحل ندارد/

/وطن طوطی وطن طاووس وطن مرغ غزلخوان/

/وطن دشمن به خاکت حق آب و گل ندارد/

/وطن عشقم وطن قلبم وطن جان و دل من/

/وطن چشمم به جز کویت دگر محفل ندارد/

/وطن خاری به چشم کور دلان بی بصیرت/

/وطن دنیا همانندت دگر خوشگل ندارد/

/وطن لبریز عشقم بی تو من غربت نشینم/

/وطن پرسی چرا غربت نشینت دل ندارد/

/وطن در فکر بارانم ببارد بر دل من/

/وطن ساکت نشستم این دلم همدل ندارد/

/وطن جز مکتبت مکتب ندیدم درس عشقی/

/وطن این مکتبت هرگز دل غافل ندارد /

/وطن روزی رسم بر کوی تو زانو زنم من/

/وطن جز دوری ات دیگر دلم مشکل ندارد /

/وطن عاشق ترین عاشق ترا باشد مهه ناز/

/وطن زیباتر ار او شاعری خوشگل ندارد/

/مهناز هدایتی/